بقیه الله، بقیه الله
تویی حبیبم تویی طبیبم
به تنگ آمد، دل غریبم
ز طول غیبت ز عمر کوتاه
بقیه الله، بقیه الله
به لب دعایم، به سینه آمین
منم ضعیف و غم تو سنگین
به دیده دارم سرشک خونین
به سینه دارم شرار جانکاه
بقیه الله، بقیه الله
به زخم دل ها دواست مهدی
به درد جان ها شفاست مهدی
کجاست مهدی کجاست مهدی
که گشته روزم غروب بی ماه
بقیه الله، بقیه الله
شراره خیزد ز بیت داور
بیا که تنهاست هنوز حیدر
بیا که سوز سینة مادر
کند دعایت به هر سحرگاه
بقیه الله، بقیه الله
شب مدینه سحر ندارد
دگر مدینه قمر ندارد
مگر که زهرا پسر ندارد
ز حال مادر تو هستی آگاه
بقیه الله، بقیه الله
به مادر بی قرینه بنگر
به زخم مسمار و سینه بنگر
به کوچه های مدینه بنگر
که چشم زهراست، هنوز در راه
بقیه الله، بقیه الله
بقیه الله، بقیه الله
*******************
حیف از تو که گل باشی و من خار تو باشم
بگذار که از دور گرفتار تو باشم
من مایه ندارم که خریدار تو گردم
باشد که گدای سر بازار تو باشم
گر راه ندارم به حریمت نظری کن
تا معتکف سایة دیوار تو باشم
با آنکه تو را عاشقم از خود نپسندم
تو یار به من باشی و من عار تو باشم
دستی، که به جز دامن لطف تو نگیرم
چشمی، که فقط طالب دیدار تو باشم
زخمم به جگر زن که دوایی نپذیرد
دردی به دلم بخش که بیمار تو باشم
از همچو تویی پاک تر از گل همه حیف است
تا همچو منی عبد خطاکار تو باشم
سوزم به درون ریز که پیوسته بسوزم
خوابم ببر از دیده که بیدار تو باشم
آن رتبه ندارم که نهی پای به چشمم
بگذار که خاک ره زوار تو باشم
من میثمم و چوبة دارم به سر دوش
بگذار که دلباخته ی دار تو باشم
*************************************
سبک فاطمه کجائی
ای تمام ایام روز انتظارت
قلب آفرینش گشته بی قرارت
بر لبم ثنایت در دلم شرارت
بی تو در وجودم هر نفس شده آه
یا بقیة الله، یا بقیة الله
با تو فصل پاییز خوش تر از بهارم
بی تو لحظه لحظه حال احتضارم
مانده در گلویم نالة سحرگاه
یا بقیة الله، یا بقیة الله
شادی دو عالم بی تو محنت ماست
جاری از دو دیده اشک حسرت ماست
صبح جمعة ما شام غربت ماست
ای همه کس ما کی می آیی از راه
یا بقیة الله، یا بقیة الله
ای چراغ بزم هر سحرگه ما
این دو غصه گشته بی تو همره ما
طول غیبت تو عمر کوته ما
ماه مصر عالم سر زن از دل چاه
یا بقیة الله، یا بقیة الله
فاطمه زند از پشت در صدایت
زیر تازیانه می کند دعایت
کز کنار کعبه بشنود ندایت
ای امید زهرا ای امام آگاه
یا بقیة الله، یا بقیة الله
ای حسین زهرا تشنة ظهورت
ای جهان خلقت طالب حضورت
کی زند سفیده بامداد نورت
از حرا چو احمد، جلوه ای کن ای ماه
یا بقیة الله، یا بقیة الله
ای به لب دعا و ای به دل خروشت
پرچم حسینی بر فراز دوشت
ناله های زینب روز و شب به گوشت
با شرارة دل با نوای جانکاه
یا بقیة الله، یا بقیة الله
***********************
به جز از باغ حسنت گل نچیدم گل نمی چینم
رخت را بس که می بینم گمان کردم نمی بینم
سزد در هر نفس گردم هزاران بار قربانت
به امیدی که یکبار از کرم آیی به بالینم
به خاک پات سوگند از کدامین کوچه می آیی
که گردم گرد و بر خاک ره آن کوچه بنشینم
اگر جانم رود از تن نشاید مهر تو از دل
که رسم عاشقی پیش از ولادت بوده آیینم
تمام لحظه های عمر شد جان کندنم بی تو
تو بازآ تا به پیکر باز آید جان شیرینم
نمی دانم که بودم کیستم آنقدر می دانم
تویی بودم تویی هستم تویی عشقم تویی دینم
دعای عهد خواندم عهد بستم با تو یا مولا
که بازآیی و گل ریزم به پات از روی خونینم
بیا، تا کی صدای مادرت آید ز پشت در
بگو تا کی سر جد تو را بالای نی بینم
دعا کردم به تعجیل ظهورت دیدم ای مولا
که نام تو دعایم بود و یادت بود آمینم
به چشم میثم دل خسته اشک انتظاری ده
اگر چه اشک هم دیگر نخواهد داد تسکینم
************************************
از نفس صبح عید، می شنوم بوی تو
در گل لبخند گل، می نگرم روی تو
پای به هر جا نهی روی به هر سو کنی
دیده کنم خاک پا روی نهم سوی تو
چشم سرم را دواست عکس خیال رخت
زخم دلم را شفاست خاک سر کوی تو
گر چه نهان در دلی گرمی هر محفلی
ملک وسیع خداست پر ز هیاهوی تو
خاک توام سجده گاه روی توام قبله گاه
گشته دو محراب من طاق دو ابروی تو
روح مسیح خداست هر نفست را به لب
لیلة قدری سَواست در سر هر موی تو
برده دل از دست خلق طلعت نادیده ات
کرده قیامت به پا قامت دلجوی تو
تا صف محشر کند ناز به آب حیات
خضر بنوشد اگر قطره ای از جوی تو
دوزخ کافر شود بغض تو و خشم تو
جنت مؤمن بود خلق تو و خوی تو
گر چه بود محترم بر همه عالم حرم
کعبة میثم بود طلعت نیکوی تو
******************************
گل باغ امیدم، کجایی کجایی
دعایم همه این است بیایی بیایی
بود یاد تو هر شب، دعای سحر من
بیا ای پسر من، بیا ای پسر من
میان در و دیوار فقط یاد تو بودم
بیا ای گل نرگس ببین روی کبودم
به یک ضربه جدا شد، ز شاخه ثمر من
بیا ای پسر من، بیا ای پسر من
غریبی علی را در خانه چو دیدم
به مسجد بدویدم، ز دل آه کشیدم
نبودی که ببینی، چه آمد به سر من
بیا ای پسر من، بیا ای پسر من
من آن یاس کبودم که در سینة قبرم
فقط اشک تو ریزد شبانه روی قبرم
ز اشک شب تارت، شده خون جگر من
بیا ای پسر من، بیا ای پسر من
بیا تا که ببینی، علی خانه نشین شد
شرر ریخت به باغش، گلش نقش زمین شد
سیه گشت از این غم، جهان در نظر من
بیا ای پسر من، بیا ای پسر من
دل ما چو چراغی به کاشانة ما سوخت
ندیدی که چگونه، در خانة ما سوخت
روان خون دل آنجا، شد از چشم تر من
بیا ای پسر من، بیا ای پسر من
علی بود علی بود در آن جمع گرفتار
مرا کشت، مرا کشت، فشار در و دیوار
به جز محسنم آنجا، نشد کس سپر من
بیا ای پسر من، بیا ای پسر من
******************************
من آن لالة وحی ام که گردیده خزانی
قدم گشته کمانی در ایام جوانی
مدینه ز تو سیرم، دعا کن که بمیرم
بهارم شده پاییز نمانده بر و برگم
به زودی همه یاران بنالند به مرگم
مدینه ز تو سیرم، دعا کن که بمیرم
علی بی کس و تنها غریبانه نشسته
دگر کار نیاید از این دست شکسته
مدینه ز تو سیرم، دعا کن که بمیرم
من آن یاس کبودم که چیدند ز باغم
به لب آمده جانم به دل مانده دو داغم
مدینه ز تو سیرم، دعا کن که بمیرم
نه دیوار مرا کشت، نه مسمار مرا کشت
بدانید بدانید غم یار مرا کشت
مدینه ز تو سیرم، دعا کن که بمیرم
نفس ها شده در دل، همه شعلة آهم
تنم نقش زمین شد، علی کرد نگاهم
مدینه ز تو سیرم، دعا کن که بمیرم
من و بازوی مجروح، من و صورت نیلی
کجا بر ورق گل بود طاقت سیلی
مدینه ز تو سیرم دعا کن که بمیرم