گرچه نکردی ظهور من به حضور توام
حــرام بــاد مــرا فیـض دیـدن رویـت
اگر دهم دو جهان را به یک سـر مـویت
به هـر کجـا کـه روم زائـر جمـال تـوام
به هر طرف که نهم رو دلم بـود سـویت
قبـول نیـست نمــازم بـه پیشگـاه خـدا
مگـر کـه سجـده بیـارم به طاق ابرویت
تو غایبی و من احساس میکنم هر شب
که در کنـار تـو بنشستــهام بـه پهلویت
تو را ظهور خوش است و مرا حضور خوش است
ظهـور کـن کـه رسانـم حضور در کویت
اگرچه جای تو خالیست ای تمام ظهور
پـر اسـت مـلک خداونــد ز هیاهــویت
تمــام عالمیـان را مقــام خضـر دهند
بـه شـرط آن که بنـوشند آبی از جویت
رخـت ندیده و خندیـده بـر گـل رویت
فقـط نـه شهـر سمـرقند یـا بخــارا را
نمیدهم دو جهان را به خـال هندویت
نشسته «میثم» دلخسته بر سر راهت
که سایهای بـه وی افتد ز قد دلجویت



در ولادت حضرت بقیةالله عجل الله تعالی فرجه الشریف
مرآت ولایت ۵ – غلامرضا سازگار
ای آخریـن امید رسـالت خوش آمدی
خورشید آسمـان عـدالت! خوش آمدی
سر تا به پات قدر و جلالت! خوش آمدی
بنیانکن اساس ضلالت! خوش آمدی
با مقدم تو گشت زمین رشک آسمان
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
****
اسلام بـا ولادت تـو بـاز جـان گرفت
روی ندیـدۀ تـو دل از آسمـان گرفت
دیـن بـا ولایتت شرف جاودان گرفت
«حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت»
جاء الحقت رسید بـه گوش جهانیان
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
****
ای از خدا سلام به جسم و به جان تو
آوای وحـی میشنــوم از زبــان تو
دلبـرده از پـدر ز مـلاحت بیان تو
قرآن بخوان که بوسه زند بر دهان تو
ای عمر وحی از نفست گشته جاودان
عجل علـی ظهورک یا صاحبالزمان
****
میـلاد تو ولادت خوبان عالم است
عید هزار موسی و عیسیبنمریم است
میـلاد اهـلبیت رسول مکرم است
میـلاد دیگـر شهـدای مکرم است
میـلاد سیدالشهــدا را دهـد نشـان
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
****
بازآ که اولیای خـدا چشمشـان به توست
یـاران سیدالشهــدا چشمشـان به توست
سرهای تشنه گشته جدا، چشمشان به توست
مکه، مدینه، کربوبلا چشمشان به توست
کعبه گشوده چشم به راه تو همچنان
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
****
ما از تو دور و جای تو پیوسته بین ماست
روی ندیـدهات همـه جا نور عین ماست
چشم انتظار ماندن ما دین و دِین ماست
جمعـه گــواه نالـۀ ایـن الحسین ماست
یک جمعه این سوال نیفتاده از زبان
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
****
تو خود شبان و این رمه در انتظار توست
چشم جهانیـان همـه در انتظار توست
مولا! بیـا کـه فاطمـه در انتظار توست
خورشید نهـر علقمـه در انتظار توست
بر بازوی عموی خود این جمله را بخوان
عجـل علی ظهـورک یا صاحبالزمان
****
تو غایبی و خلق جهان در حضور توست
ملک خـدای عزوجـل غـرق نـور توست
جای تو خالی است و جهان پر ز نور توست
آقـای عیدهــا همـه روز ظهــور توست
از چشم ما نهانی و در عالمی عیان
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
****
بی تـو شـب سیــاه شـده روزگار ما
بی تو شده است خنده گل نیش خار ما
رنـگ خـزان گرفتـه سراسر بهـار ما
بــازآی ای قــرار دل بـیقــرار ما
بازآ که ذکـر مـا شده الغوث الامان
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
****
کی میشود که پای به چشم بشر نهی؟
عمامــۀ رسـول خـدا را به سر نهی
بر قلب دشمنـان ولایت شـرر نهی
تا یک نظر به جـانب اهل نظر نهی
رخ بر تمـام منتظـرانت دهـی نشان
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
****
ای زخــم پیکـر شهــدا بیقرار تو
چشم علی به دست تو و ذوالفقار تو
فریـاد انتقـام شهیـدان شعـار تو
لبخند میزند عموی شیرخوار تو
کای دست انتقـام خداونـد لامکان!
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
دست حقّی و کاتب لوح و قلم تویی
بهـر ظهـور، بیـن امامان علم تویی
بگشای رخ که هادی کل امم تویی
مـولا! بیـا! بیـا! کـه امام حرم تویی
گویـد بـلال بـر تـو به بام حرم اذان
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
****
ای دست اولیــای الهـی به دامنت
جوشن کبیر در صف پیکار جوشنت
پیـــراهن حسیــن، بـرازندۀ تنـت
«میثم» تمام چشم شده بهر دیدنت
چشمش بود به راه تو، اشکش به رخ روان
عجـل علـی ظهورک یا صاحبالزمان
مممممممممممممممممممممممممممممممم
ز گهـوارۀ مهدی شود بوی خدا حس
بریزید گل یاس به پـای گل نرگس
شـده سامـره گلشن
حسن چشم تو روشن
****
بگیرید به کف جانکه دلـدار رسیده
بیاییـد که یوسفبـه بـازار رسیده
شـده سامـره گلشن
حسن چشم تو روشن
****
نبی را ثمـر آمدعلـی را قمـر آمد
رضا را جگر آمدحسـن را پسر آمد
شـده سامـره گلشن
حسن چشم تو روشن
****
به رخ سورۀ فرقان بـه لب آیۀ قرآن
کفش بحر کرامت دلش مرکز ایمان
شـده سامـره گلشن
حسن چشم تو روشن
****
در این دورۀ غیبت نشستیم حضورش
همـه منتظرم من بـه امیـد ظهورش
شـده سامـره گلشن
حسن چشم تو روشن
****
بـه یــارب امامـان به آمین محمّد
به کامل به ظهورششود دین محمد
شـده سامـره گلشن
حسن چشم تو روشن
****
خبر بر همه عالم رود سینه به سینه
کـه ریحانـۀ زهرا میآیـد بـه مدینه
شده سامـره گلشن
حسن چشم تو روشن
ممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

دوستان هنگام بینایى شده
طلعت مهدى تماشایى شده
این امید هر نبى و هر ولی است
پاى تا سر، هم محمد، هم على است
این پسر چشم و چراغ فاطمه است
این گل امید باغ فاطمه است
شمع جمع عالمین است این پسر
طالب خون حسین است این پسر
این چراغ بزم در قلب شب است
این نوید انتقام زینب است
این امام عصر كل عصرهاست
صاحب نصر تمام نصرهاست
بردگان موسى به عالم آمده
مردگان عیساى مریم آمده
كیست مهدى كعبه جان همه
كیست مهدى آرزوى فاطمه
كیست مهدى همدمى نشناخته
خلق نادیده به او دل باخته
كیست مهدى نور انوار خدا
كیست مهدى انبیا را مقتدا
كیست مهدى یاور مظلومها
كیست مهدى حامى محرومها
كیست مهدى حجّت ثانى عشر
كیست مهدى منجى كل بشر
ممممممممممممممممممممممممممممم
اي سحر خيزان دگر آوا کنید
دل دهید و در دلم مأوی کنید
آمدم من ، انتظار آمد به سر
جلوه نورانیم باشد ثمر
قرنها بگذشته از میلاد من
کو یکی مردانه باشد یاد من
کو یکی تا دست در دستش نهم
یک دل سر تا به پا مستش دهم
وسعت قلبم ندارد انتها
چون ندارد انتها نور خدا
چهارده معصوم را یکجا منم
عترت و قرآن به یک معنا منم
مهدیم من ، مهدی آل حسین
روی لب دارم گل خال حسین
مهدیم ، دست عطای حیدرم
سفره بی انتهای حیدرم
خالق خوبی و پاکیها منم
نور تابیده به « او ادنی » منم
من تمام دردها را دیده ام
کمتر آگه شد کسی از دیده ام
کو یکی تا آرزویم بشنود
خود بیاید گفتگویم بشنود
آرزوی من سلام فاطمه است
اذن حق بر انتقام فاطمه است
من همان سرخی نور مغربم
من همان خانه نشین شبنمم
شهر من گشته غم آباد فدک
پیش من باقیست اسناد فدک
پاسدار عفت و پاکی منم
داغدار چادر خاکی منم
قلب من چون آن سند شد ریز ریز
چون که با خاک آشنا شد آن عزیز
مهدیم من آرزوی مصطفی
دستهای با وضوی مصطفی
مهدیم من بهر زینب مونسم
تک گل گلزار عشق نرجسم
انبیاء جمعند در میلاد من
بهره گیرند از گل امداد من
انبیاء بر من توکل کرده اند
درد را با من تحمل کرده اند
من خلیل در میان آتشم
منجی آن عاشق دُردی کشم
نام من باشد سرود جبرئیل
ذکر موسی تا شکاف رود نیل
آدمم ، اما بدون اشتباه
نوحم و هود و شعیب و خضر راه
چهل سحر موسی ز من برکت گرفت
با جمال من ز حق حرکت گرفت
من نماز رحمت پیغمبرم
حج اویم ، من جهاد اکبرم
بر تمام رنجها غالب منم
ساکن شعب ابیطالب منم
من رجزهای لب شیر خدام
غیرت اللهی آل عبام
در حرا من با محمد بوده ام
قاری قرآن سرمد بوده ام
من مناجاتی نخلستانیم
کیست عاشق تا بفهمد من کیم
ذوالفقار قهرمان خیبرم
خطبه های آتشین مادرم
من در این عالم تقاص سیلیم
من شفای چهره های نیلیم
چشمهای دلربای مجتبام
خانه پر نعمت آل عبام
در کف من گوشواره مانده است
مادرم آنجا پسر را خوانده است
دستهای خسته زینب منم
قامت بشکسته زینب منم